چه روز هایی بود که یواشکی گناه می کردمو تو نظاره گر من بودی بی آنکه مرا رسوا کنی

چه جملات زیبا که می تونستم به تو تقدیم کنم ولی همه را در پس گناه حرام ترش کردم و خیری ندیدم ......

آن قدر مهربانی که درب خانه ی تو با کوچکترین ضربه ای بر لولایش می چرخه و گشوده می شه ......

دوستت دارم به قدر تک تک روزهایی که من بد بودم و تو منو بدون هیچ دلیل بخشیدی ...... !!!!!!

برای دیدن بقیه مطالب به ادامه مطلب مراجعه کنید !!!